آقا،آقـــا بود( خاطرات جوانان کرمانشاه )[قسمت دوم]
جمعه 90/7/29 4:2 عصر| | نظر
. . .
گفتن مگه آقا بیاد شب کسی میخوابه
من احمق شب خوابیده بودم .... گفتم پس نخوابیدین چه کار کردین.... گفتن ما دیشب تا صبح فرودگاه و مسیر حرکت آقا رو جارو زدیم.... گفتم مگه مسیر حرکت آقا رو میدونستین.... گفتن نه ولی ما کاری نداریم
شاید آقا از اونجا حرکت کنه نباید آشغال ببینه
ما به عشقش تا صبح جارو کردیم
وقتی آقا اومد دیگه نفهمیدم چی شد.... آقا سراسر نور بود.... آقا خوش تیپ بود
آقا آقا بود
تازه فهمیدم..... آقا چقدر مرید داره.... تازه فهمیدم وقتی اون دوستمون تو عربستان میگه امام خامنه ای یعنی چه.
این همه لشکر آمده به عشق رهبر آمده.... صل الله محمد نایب مهدی آمد.... ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بمانه
فهمیدم من کجا عاشقای آقا کجا.... اونجا فهمیدم ما بیشماریم.... اونجا فهمیدم آمریکا هیچ قلطی نمیکنه یعنی چه
دیگه من بودم و آقا
کرمانشاه بود و آقا
بو میکشیدیم... دیگه نخوابیدیم..... میرفتیم ببینیم آقا کجاست
جاتون خالی.